می گفت :" اگه  قصد نداری با مردی ازدواج کنی ، هرگز به او نزدیک نشو. فاصله ت رو حفظ کن . باهاش دوست باش حتی در حد یک دوستی صمیمانه اما فاصله ی خانم بودن خودت و فاصله ی آقا بودن او را نگه دار." می گفت :" از مردها خوب می تونی استفاده کنی به شرطی که خیلی به اونا نزدیک نشی. تشنه نگهشون دار به طور ی که فکر کنند هم ابهت داری هم جاذبه . این رو بدون که ضعیف ترین سلاح تو صکص توئه ! پس روی اون حساب چندانی باز نکن. فقط زنهای احمق و عجول روی این قسمت از وجودشون شرط بندی می کنند. بدون که باید کمی هم نقش بازی کنی. از اونا تعریف کن هر جوری که هستند ، حتی اگه باب طبع تو نیستند ، قرار نیست که با شون زندگی کنی که ... فقط قراره دوست خوبی برای تو باشن و بهت کمک کنند، همین ! اصلا آیا تو به دوست خوب احتیاج داری؟ مردهای ایرانی حتی اگه زن داشته باشند هم ، به چشم یک طعمه بهت نگاه می کنند. تو دست اونا رو خوندی اما جوری وانمود کن که نخوندی . خودت رو بزن به کوچه ی علی چپ ، فهمیدی؟

 

مردها غالبا کارآیی دارند چون جامعه رو خودشون می گردونند ، اونا رئیسند و ما زنها سیاهی لشکر . اما سیاهی لشکرهایی تعیین کننده ، چون به جامعه خط می دیم. مردها هم چاره ای ندارند جز پذیرفتن چون نمی تونند ما رو تغییر بدند، فکر می کنند می تونند، اما اشتباه می کنند. زیرو رو کننده گان آینده ی جوامع سنتی زنها هستند و نه مردها . زنها مثل موریانه جلو می آیند و پایه ی سنت های دست و پا گیر رو بدون اینکه عمدی داشته باشند ، خیلی آهسته و خودجوش می جوند و فرو می ریزند " بهش گفتم : " حرفهای تو بوی فمینیستی می ده و واقعیت وجودی مردها رو نمی بینی ، اونا هم قربانی رسوم غلطند." گفت : " اونا مقصرند و مقصر خودش مسئول کاراشه." می دونستم چه جوابی بدم ، اینکه زنها هم مسئول سیاهی لشکر بودن خوشونند و از این حرفها اما حوصله ی بحث نداشتم . بحث کهنه و احمقانه ای بود .